آغاز صنعت چاپ در ایران عدهای آغاز چاپ در ایران را عصر ایلخانیان
میدانند؛ برخی احتمال دادهاند که یهودیان فارسیزبان پیش از سایر گروههای
فارسیزبان به اهمیت چاپ کتاب پیبردهاند. در سال 1639سه کتاب به زبان
و خط فارسی از سوی هیئتهای تبلیغی مسیحی و در باب تبلیغ مسیحیت در لیدن
هلند به چاپ رسیده و چاپخانهای که این کتابها در آن چاپ شده، ظاهراً
نخستین چاپخانه فارسی در جهان است. بر اساس مدارک موجود، نخستین کتابی که
در خود ایران چاپ شده، زبور داوود یا ساغموس است که در 1638 به زبان و خط
ارمنی در 572 صفحه در جلفای اصفهان و به دست کشیشان ارمنی به چاپ رسیده
است. اینکه ارمنیان، پیش از دیگر گروههای قومی ـ زبانی ساکن ایران
توانستهاند در ایران چاپخانهای از آن خود تأسیس کنند و آزادانه به چاپ و
نشر منابع مسیحی بپردازند و در میان اقوام جهان مقام پانزدهم را از حیث
قدمت چاپ احراز کنند، دلایل بسیاری دارد که مهمترین آن، محیط آزاد و تشویقآمیزی
بود که بهویژه شاه عباس اول صفوی و فرمانروایان دیگر این سلسله برای
آنها ایجاد کرده بودند.ارمنیان حدود 30 سال پس از کوچ به جلفای اصفهان،
بصمهخانهای در این شهر دایر و چاپ کتاب را آغاز کردند. براساس اشارههای سیاحان
خارجی، بهویژه شاردن، شماری از ایرانیان در عصر صفویه از کار چاپ و
چاپخانه آگاهی داشته و به ورود آن به ایران شایق بودهاند. جان پینکرتون
و جونس هنوی، که در عصر نادرشاه افشار به ایران سفر کردهاند، از جزوههایی
صحبت به میان آوردهاند که به زبان لاتینی و عربی چاپ و منتشر میشده
است. تحول عمده در فن چاپ و انتشار مواد
چاپی، اعم از کتاب، روزنامه و مواد دیگر، از دوره ولایتعهدی عباس میرزا
قاجار آغاز شد که مصادف است با پیامدهای
جنگهای ایران و روس. چاپخانهای که بنا بر مدارک فعلی، وجود آن محرز است،
در سال 1233 به دست آقا زینالعابدین تبریزی و با حمایت عباس میرزا در تبریز
تأسیس شده است. فتحنامه، اثر میرزا ابوالقاسم قائم مقامِ فراهانی، تفصیلی
از جنگهای ایران و روس، ظاهراً نخستین کتاب فارسی است که در ذیحجه 1234
در ایران چاپ و منتشر شده است. بررسی نخستین کتابهای چاپی نشان میدهد که
دولت وقت از فنّاوری چاپ در جهت مقاصد خود استفاده میکرده است. کتابها
عمدتاً تاریخی، دینی، ادبی، یا در جهت ترویج اصول بهداشتی، ترویج جنبههایی
از حیات مدنی و فرهنگ زندگی اجتماعی جدید بوده است. در سال 1240، حدوداً 7
سال پس از تأسیس چاپخانه در تبریز، میرزا زینالعابدین به امر فتحعلیشاه
به تهران احضار و به تأسیس چاپخانه و چاپ کتاب مأمور شد. پیدایش چاپ سنگی در ایران چاپ سنگی در ایران بنابه عللی پس
از چاپ سربی رواج یافت. جعفرخان تبریزی برای تعلیم دیدن چاپسنگی به
مسکو فرستاده شد و او در بازگشت، یک دستگاه چاپ سنگی را در 1239ـ1240، چند
سالی پس از ورود چاپسربی، با خود به تبریز آورد. نخستین کتاب چاپ سنگی
ظاهراً قرآنی بود که در 1248 به همت میرزا اسداللّه در تبریز چاپ شد و 3سال
بعد، باز به همت او و در تبریز، زادالمعاد انتشار یافت. چاپ سنگی جز در تبریز
و تهران در بسیاری از شهرهای دیگر ایران رواج یافت، تا آنکه در دوره
ناصرالدین شاه قاجار چاپ سربی پس از مدتی بیش از نیم قرن بار دیگر رایج
شد. چاپ سنگی حتی بنا به ضرورت فنی بر خط فارسی تأثیر گذاشت و در شیوه
تحریری آن تغییری ایجاد کرد. تأسیس مدرسه دارالفنون بر وضع و سیر چاپ در ایران
تأثیر گذار. نیاز به انتشار کتابهای درسی، سبب شد که در این مدرسه کارگاهی
مختص چاپ آثار استادان دارالفنون، منابع درسی محصلان و نیز پارهای کتابهای
دیگر تأسیس شود. چاپخانه کوچک دارالفنون ظاهراً در 1268 و با نام دارالطباعه
خاصه علمیه مبارکه دارالفنون تهران و زیرنظر علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه تشکیل
شد و تا 1300 دایر بود و شاید حدود 40 عنوان کتاب درسی در آن به چاپ رسیده
باشد. چاپخانهای دولتی، که تحت عناوین مختلف فعالیت میکرد و به چاپ کتاب
و روزنامه میپرداخت، در دوره ناصرالدین شاه تأسیس شد. نهضت مشروطه در ایران عامل افزایش تعداد عناوین و
شمارگان روزنامهها، گرایش بیشتر مردم به خواندن مطالب سیاسی و اجتماعی و نیز
تقویت و گسترش چاپ در ایران بود. چاپ ژلاتینی، که بعداً جای خود را به
روش چاپ استنسیلی داد، احتمالاً از اواخر عصر ناصری، و همزمان با آغاز
تحرکات سیاسی تازه، برای تکثیر اعلامیههای پنهانی، نامههای سرگشاده و شبنامههای
سیاسی مورد استفاده قرار گرفت و ظاهراً چاپخانههای مخفی کوچکی برای چاپ
ژلاتینی تشکیل شده بود. چاپخانه مجلس شورای ملی، مدت کوتاهی پس از تشکیل
مجلس اول، به منظور چاپ و نشر روزنامه و نیز مطالب اختصاصی خودِ مجلس، به
سرعت تأسیس شد و در مدت کوتاهی به بزرگترین چاپخانه کشور تبدیل گردید.
چاپخانه مجهز دیگری به نام چاپخانه شاهنشاهی، به سرپرستی عبداللّهخان
قاجار که مدیریت او در صنعت چاپ معروف بوده است، پس از استقرار مشروطیت
تأسیس شد و تا 1328 فعال بود. در دوره محمدعلی میرزا، استفاده از چاپخانههای
سربی اختصاصی و غیردولتی به جای چاپخانههای سنگی دولتی معمول شد، به
طوری که بنا به تخمین حوالی سال 1330 معدودی چاپخانه سنگی به فعالیت
ادامه میدادند. در سالهای 1307، 1310 و 1317 برای
چاپ و نشر کتابهای درسی در سراسر کشور و به شیوهای نو اقدام شد. تأسیس دانشگاه تهران و نهادهای جدید آموزشی
در این عصر، همراه با دولت و ارتشِ رو به گسترش، نیاز به چاپ برخی مطالب
را در مقیاسی وسیعتر فراهم آورد. تأسیس چندین چاپخانه دولتی و وابسته به
دولت، مانند چاپخانه ارتش، چاپخانه بانک ملی ایران، چاپخانه دخانیات ایران،
چاپخانه راهآهن و مانند اینها، حاصل نیاز دولت به تأمین احتیاجات خود در زمینه
چاپ به طور مستقل بود. از سال 1320 تا 1332 ، بهرغم
مداخلات ادواری حکومت و ممیزیهای موقت، چاپ و نشر تقریباً آزاد بود. شمار
مطبوعات که در ابتدای دوره رضاشاه کاهش یافته بود، پس از سقوط او مجدداً
افزایش یافت. چاپخانه تابان، به عنوان نخستین چاپخانه
خصوصی که به دستگاههای جدید و خودکار مجهز شد، در همین سالهای پس از جنگ،
تحولی چشمگیر را از سرگذراند. چاپخانه بانک ملی ایران هم به دستگاههای ملخی
جدید مجهز گردید. چاپخانه اطلاعات هم که پیش از 1320 چاپخانه بزرگی بود، مجهزتر گردید. در دهه 1330، دستگاههای چاپ افست رتاتیو و دورنگ
و چهاررنگ جدید به ایران وارد شد و تحولی فنی در چاپ به بار آورد. چاپخانههای
افست، روزنامه کیهان و سپهر، مهمترین چاپخانههای آن دهه به شمار میآیند. در دهه 1340 چاپ وارد مرحله تازهای
شد و انتشار کتابهای درسی در هیئتی جدید، کتابهای ارزان قیمت جیبی و شماری
نشریه و گسترش آموزشهای چاپ بر رونق آن افزود. تا حدود نیمه دهه 1340، آموزش چاپ
در ایران به شیوه استادی ـ شاگردی و از طریق چاپخانهها انتقال مییافت. در
1344، رشته چاپ در هنرستان فنی تا مقطع دیپلم فنی دایر شد. از 1345 به
بعد، هر سال چند تن برای فراگرفتن فنون جدید چاپ به اتریش اعزام میشدند. سالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران
در دهه 1350 نیز برای چاپ کشور از سالهای پر تعارض به شمار میآید. افزایش
چشمگیر درآمد کشور و طرحهای گسترده توسعه، که گسترش چاپ را هم اقتضا میکرد،
با سیاست نظارتِ بسیار شدید بر چاپ کتاب و مطبوعات همراه شد. ورود تجهیزات جدید چاپ، از جمله
دستگاه لاینوترون، پاسخی به نیازهای رو به افزایش منابع چاپی، بهویژه
کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها، بود، حال آنکه تنوع آموزشی و تکثر منابع
که نیاز جدید کشور بود، با سیاست نظارت چاپی در تضاد کامل قرارداشت. در جریان انقلاب اسلامی 1357
چاپخانهها یکی از مهمترین و حساسترین کانونهای فعالیت بر ضد حکومت پهلوی
بودند. از خروج محمدرضا پهلوی از ایران در دی 1357 تا آغاز تجاوز نظامی عراق
به خاک ایران در پایان شهریور 1359، بیش از 350 عنوان روزنامه در ایران
چاپ شده است. چاپ در ایران از 1357 به این سو
به طور کلی بر اثر چند عامل رو به رشد نهاده است: افزایش عناوین کتاب و
نشریه؛ برداشته شدن ممیزی، جز در دورههایی کوتاه؛ گسترش آموزش چاپ؛
انتشار نشریههای تخصصی در این زمینه؛ گسترش و تقویت صنف چاپ و صنفهای
وابسته؛ ورود تجهیزات و فنون جدید چاپ، به ویژه استفاده از رایانه و
دستگاهها و شبکهها و نظامهای رایانهای که انقلابی در اطلاعات و ارتباطات
در سطح جهانی به بار آورده است؛ توسعه دانشگاهها و آموزش عالی؛ افزایش
جمعیت و رشد سریع نسل جدید لازمالتعلیم و نیاز به چاپ منابع جدید؛ گسترش
نهضت سوادآموزی و نظایر اینها. در سال 1371 روش چاپ رنگی در
مطبوعات به کار گرفته شد. روزنامه همشهری نخستین روزنامه رنگی ایران است.
در همین سال آییننامه جدیدی در خصوص تأسیس چاپخانهها و واحدهای وابسته و
چگونگی نظارت بر آنها به تصویب رسید. در زمینه چاپ، 3 نشریه تخصصی و نیمهتخصصی
انتشار مییابد: ماهنامه صنعت چاپ؛ ماهنامه چاپ و بستهبندی؛ ماهنامه چاپ و
انتشار. چاپ تمبر، اوراق بهادار، اسناد، بلیت
اتوبوسهای شهری، برگههای عوارض و نظایر اینها در چاپخانههای دولتی و تحت
مقررات خاصی انجام میگیرد. چاپخانه ویژه چاپ اسکناس در 1361 تأسیس و سال
بعد به بهرهبرداری رسید و از 1367 اسکناس کشور کلاً در این چاپخانه چاپ
شده است. با تصویب شوراى عالى
انقلاب فرهنگى روز 11 شهریور به عنوان روز صنعتچاپ نامگذارى شده است. منبع : همشهری آنلاین
صنعت چاپ در ایران تاریخ چاپ در ایران به پنج قرن پیش از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی (هخامنشیان) و مهرهای سلطنتی میرسد که برای تأیید احکام و فرمانهای حکومتی از آنها استفاده میکردند. ورود واژهٔ چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و زمان سلطنت گیخاتوخان، پسر اباقاخان مغول (۶۹۰–۶۹۴ق) نسبت میدهند و آن مربوط به پولهای کاغذی ای بوده که به آن چاو یا کا او میگفتند. اولین دستگاه چاپ در ایران بهشمار آورد. این دستگاه بسیار ساده بود و بر اساس پِرِس و حکاکی روی چرم استوار بود. عدهای نیز معتقدند واژهٔ چاپ همان چهاب یا چهابه است در زبان هندی به مفهوم مهری که با آن بر روی پارچه نقش میزدند. به ظن برخی، لغات «چاپ» و «چاپ خانه» از همین دوره وارد زبان فارسی شده و اصل آن از «چاو» و «چاوخانه» گرفته شدهاست. البته دهخدا لغت چاپ را از ریشه «چهاپ» یا «چهاپه» سانسکریت میداند. نخستین چاپخانه در ایران به دوران صفویان بازمیگردد که کشیشان ارامنه در جلفای اصفهان با آن تعدادی دعا و ذکرهای مسیحی را چاپ کردند. در دوره حکومت نادرشاه افشار به گزارش دو سیاح خارجی جزوههایی به لاتینی و عربی در ایران چاپ و پخش شد. اما این در دوران ولایت عهدی عباس میرزای نایب السلطنه است که صنعت چاپ در ایران بهطور جدی آغاز و شکل میگیرد. زمان فتحعلیشاه قاجار. عباس میرزا به دلیل استقرار حکومتش در تبریز و نزدیکیاش با عثمانی و با برخی از صنایع که در آن دیار به کار گرفته میشد، آشنا شد؛ علاوه بر آن، او خواهان پیشرفتهای نظامی و سیاسی بود، به ویژه برای تعلیم و آموزش سپاه شکست خورده در جنگهای با روس و دیگر علوم لازم، به ضرورت رفع عقب ماندگیهای محسوس در آن زمان؛ در این میان چاپخانهای لازم بود که به نشر روزنامه و کتابهای آگاهی دهنده به ویژه کتابهای علمی اختصاص یابد. این مهم سرانجام با حمایت و پیگیریهای او محقق شد. بدین ترتیب، او بنای نخستین چاپخانهای را گذاشت که در ایران، به زبان فارسی و با روش چاپ سربی، به نشر کتاب پرداخت. صنعت چاپ در شهر اصفهان چون به جلفا بازگشت درصدد برآمد چاپخانهای دایر نماید. بر این اساس، یکی از روحانیان را به اروپا گسیل داشت تا در این زمینه تحقیق کند. پس از بازگشت این روحانی، بر اساس توضیحات و مشاهدات وی و بدون دسترسی به تجربهٔ کافی، استادان ارمنی جلفا با همکاری خلیفه دست به کار شدند و تمامی وسایل چاپ از قبیل ماشین چاپ، حروف، کاغذ مرکب و غیره را با دست تهیه و اقدام به ساخت آن کردند. آنها پس از یک سال و پنج ماه تلاش موفق شدند اولین کتاب را در ایران چاپ کنند و این سرآغاز تاریخ چاپ در ایران بود. سومین ماشین چاپ در جلفای اصفهان سال ۱۸۴۴ میلادی نخستین کتاب «زبور داوود» بود که در سال ۱۶۳۸ میلادی چاپ شد. یک سال
و پنج ماه برای چاپ این کتاب وقت صرف شد. در یادداشتهای این کتاب نوشته شدهاست: «یک سال و پنج ماه است که روز و شب بدون وقفه با کل اعضاء حوزهٔ
علمیه به کار مشغولیم، برای اینکه نه از جایی دیدهایم و نه استادی داشتهایم.» دومین کتاب به نام «هاراتس وارگ» در سال ۱۶۴۱ میلادی به چاپ رسید.
کتاب مزبور شرح حال روحانیون ارمنی، تارک دنیاها و پندنامه است. این کتاب تنها در
پانصد نسخه، با حروف بسیار درشت و صفحات دو ستونه، به چاپ رسانند. کتاب «خورهر
تاددر» سومین کتابی بود که در چاپخانه وانک در سال ۱۶۴۱ میلادی به چاپ رسید. در
سال ۱۶۴۲ میلادی چهارمین کتاب به نام «ژاماگیرک آدنی» چاپ شد؛ که از نظر شکل
ظاهری، در مقایسه با کتاب اول، دارای حروف کوچکتر و زیباتر و چاپی منظم تر و مرتب
تر بود و بخشهایی از آداب انجام مراسم کلیسایی را شامل میشد. کتاب ژاماگیرک آدنی
مزین به تصاویر زیبایی از حروف ارمنی به شکل پرندگان و تزیینات قوسی شکل به سبک
ارمنی است که احتمال میرود کار میناس، نقاش اهل جلفا، باشد. در یادداشتهای این
کتاب نوشته شدهاست: «... زیرا خاچاطور هر روز آثار چاپی را در میان ملل لاتین مشاهده میکرد
و آرزو داشت که ارمنیان نیز از این نعمت برخوردار باشند. باید همراه ذکر نام این
پدر مقدس و شاگردان پاکسرشت او نامهای سیمون، داویت، مگردیچ، باقداسار و بقیه را
ذکر کنیم و نیز وارتاپت هوهانس را، که به کشورهای لاتین سفر کرد تا از آنها
بیاموزد و به ارمنستان بازگردد این صنعت را به ارمنیان بشناساند». چاپخانهٔ جلفای اصفهان پس از وقفهای طولانی از ۱۸۷۲میلادی بار دیگر
شروع به کار کرد با همت شخصی به نام مانوک هوردانانیان بار دیگر صنعت چاپ در محله جلفا (اصفهان) رونق
گرفت. هوردانانیان ضمناً بنیانگذار مدرسهای دخترانه در جلفا بود. او، که در جاوه
زندگی میکرد، یک دستگاه کامل چاپ به زادگاهش، جلفا، فرستاد (۱۸۴۴ میلادی)، تا در
کلیسای وانک از آن استفاده شود. این دستگاه چاپ به مدت ۲۸ سال بی استفاده ماند تا
اینکه در ۱۸۷۲میلادی با کوشش خلیفهٔ وقت، اسقف «گریگوریس هوانسیان»، راهاندازی شد
و کتبی خاص تعلیم زبان ارمنی منتشر کرد. قالبهای چوبی و فلزی که برای حروف ریزی در چاپخانهٔ جلفای
اصفهان(۱۶۴۶ میلادی) استفاده میشد. به کوشش اسقف «استپانوس مخیتاریان»، خلیفه ارمنیان آذربایجان، در سال
۱۸۸۹ میلادی یک دستگاه ماشین چاپ برای
رفع نیازهای مدرسه «آرامیان» تهیه شد. این چاپخانه پس از هشت سال تحت نظارت خلیفهگری
ارمنیان آذربایجان قرار گرفت و چاپخانه خلیفهگری نامیده شد. در سال ۱۹۰۳ میلادی
خلیفه ارمنیان آذربایجان «یقیشه مرادیان» به باکو سفر کرد. در باکو «میرزاجان
میرزابگیان»، کارخانه دار بزرگ ارمنی که در مسکو و باکو کارخانه دخانیات داشت، یک
دستگاه ماشین چاپ به خلیفه اهدا کرد. این ماشین چاپ در تبریز حدود هشتاد سال از آن
استفاده شد. هماکنون این ماشین چاپ در موزه خلیفهگری آذربایجان نگهداری میشود. صنعت چاپ در شهر تبریز عباس میرزا نایب السلطنه میرزا زین العابدین تبریزی را مأمور فراگیری
فن چاپ و به راه انداختن چاپخانه در تبریز کرد. میرزا زین العابدین تبریزی به سال
۱۲۳۳ هجری قمری اسباب و آلات چاپ حروفی را به تبریز آورده و تحت حمایت عباس میرزا
نایب السلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بود مطبعه کوچکی برقرار نمود و کتاب
مزبور میرزا ابواقاسم فراهانی بود که حاوی قصههایی از جنگ میان دولت ایران و
روسیه که در مورخ ۱۲۲۸ هجری قمری (برابر با ۱۸۱۳ میلادی) با عهدنامه گلستان به
پایان رسیده بود. دکتر فهیمه بابالحوائج در کتاب «آشنایی با مبانی چاپ و نشر» خود مینویسد:
"عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه چند تن از ایرانیان را به اروپا گسیل کرد تا
صنعت چاپ را بیاموزند. سپس دستور داد که از روسیه ماشین چاپ وارد کنند. در سال
۱۸۱۶ میلادی هنرمند آذربایجانی میرزا زین العابدین تبریزی یکی از همین ماشینها
رابه کار گرفت. دومین مطبعه که به ایران وارد شد مطبعه سنگی است که آن نیز در
تبریز دایر شدهاست. جای تعجب است که مطبعه نخستین پس از کار کردن دیگر معمول نشد
و مطبعه سنگی جای آن را گرفت. شاید علت جایگزینی مطبعه سنگی به جای مطبعه سربی این باشد که افرادی
مطبعه سربی و حروف آن را با نظر بدبینی نگاه میکردند و علامت کفر میدانستند یا
چون حروف ما فارسی بود با حروف سربی در آن زمان نمیتوانستیم تنوع در خطوط داشته
باشیم در صورتی که در مطبعه سنگی از خوشنویسان کمک گرفته میشد. علی قاضی زاده در
کتاب تبریز شهر اولینها مینویسد: سختگیریهای کهنه پرستان باعث شده بود که به
سبب گرانی طولانی و سخت بودن چاپ سنگی چاپ کتب و مطبوعات بسیار گران تمام شده و در
نتیجه سالها انتشار کتاب و نشریه با دشواریهای فراوان همراه باشد. دستگاههای چاپ که به ایران آورده شدند چاپ حروفی (سربی)
بودند؛ اما این نوع چاپ دارای اشکالاتی بود که راه را برای پیدایش چاپ سنگی هموار
کرد. چاپهای سربی دارای کیفیت خوبی نبودند و با نادرستی املایی و مشکلاتی هم چون
کم رنگی و پاک شدن خطوط مواجه بودند. این نقیصهها وقتی که در کنار نوشتههای دستنویس
با خط نستعلیق و دیگر خطوط دارای کیفیت عالی قرار میگرفت، بیشتر خود را نشان میداد
و آشکار بود که مردم به متون دستنویس بیشتر بها میدهند. متأسفانه این چاپخانهها همیشه مورد بغض و کینه کوته اندیشان بود و
در هر فرصتی که به دست میآوردند این مکانهای فرهنگی را غارت میکردند. به گونهای
که کسروی مینویسد: مستبدین حروف سربی چاپخانه امید ترقی را ذوب کرده و به صورت
گلوله درآورده و به روی این ملت بیچاره انداختند. حسین امید در کتاب اولینها مینویسد: در میان مطابع سنگی معروف
تبریز میتوان مطبعه سنگی علمیه (چاپ سنگی علمیه) را نام برد که بهوسیله حاج زین
العابدین که به نام حاجی حاج آقا علمیه مشهور بود (نوه حاج میرزا زین العابدین
تبریزی) در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی تأسیس یافته و این مطبعه در چاپ کتب مختلف خدمات
مهمی انجام دادهاست. حدود نود سال پس از تأسیس چاپخانه در تبریز نوه حاج زین العابدین کسی
که چاپخانه سنگی و سربی را در تبریز دایر کرد بنام زین االعابدین مطبعه چی که پس
از زیارت مکه به نام حاجی حاج آقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علمیه را
برخود انتخاب نمود. وی ماشین چاپی از اروپا خریداری کرده و از طریق کشور مصر وارد
بندراستانبول در ترکیه فعلی نمود و از این بندر توسط چهل گاومیش به تبریز منتقل
کرد. حاجی حاج آقا علمیه همرا با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تن از متخصصین صنعت
چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد. این آلمانیهای متخصص صنعت چاپ در منزل مسکونی حاجی حاج آقا که ماشینهای
چاپ نیز در قسمتی از این خانه ۲۲۰۰ متر مربعی دایر شده بود ساکن شدند. دختر حاجی حاج آقا علمیه اظهار میدارند که: زمان حمل گاومیشهای
حامل دستگاهای چاپ از کوچههای تنگ و باریک محله منجم تبریز به اجبار دیوارهای
تعداد زیادی از خانههای همسایهها را فرو ریخته و خراب کردند که حاجی حاج آقا
هزینه بازسازی دیوارهای فرو ریخته را نیز متحمل شدند. گفتنی است که نوههای حاجی
حاج آقا علمیه اغلب به کار آبا و اجدادی خویش روی آوردهاند و در صنعت چاپ ایران
مشغول به فعالیت هستند. چاپ تصویری در ایران پیدایش چاپ تصویری در
ایران به زمان محمد شاه بر میگردد. نخستین کتاب شناخته شدهای که چاپ مصور شد،
کتاب «لیلی و مجنون» مکتبی بود که در سال۱۲۵۹هـ. ق به چاپ رسیده است. در چهار صفحه
از این کتاب چهار تصویر وجود دارد که با مرکب چاپ ترسیم و به معمول زمان با دست آنها
را رنگ کردهاند. پس از آن در سال۱۲۶۴قمری «دیوان فضولی بغدادی» را با بیست تصویر
به چاپ رساندند. بعد از آن کتاب «روضه المجاهدین» با هشت تصویر چاپ شد. از
اول محرم سال ۱۳۰۰هجری قمری که اولین شمارهٔ روزنامهٔ «شرف» منتشر شد تا سال
۱۳۰۹هـ. ق هشتاد و هفت شمارهٔ آن دارای تصاویر بود. روزنامهٔ «شرافت» هم که از صفر
۱۳۱۴ هـ. ق به چاپ میرسید مصور بود. روزنامهٔ وقایع اتفاقیه به عنوان اولین
روزنامهٔ دولتی و دومین روزنامهٔ ایرانی نیز از شماره ۴۷۰ (مورخ پنج شنبه ۲۱ محرم
۱۲۷۷) به بعد، مصور است و در مدت چهار سال ۸۸ شماره آن را مصور چاپ کردهاند. از
آن پس، بهرهگیری از چاپ مصور به تدریج در روزنامههای دیگر نیز معمول شد. اولین فرد ایرانی که چاپ تصویری را فرا گرفت، آقا میرزا عبدالمطلب
نقاش باشی اصفهانی بود. میرزا عبدالمطلب از طرف امنای دولت به فرنگ فرستاده شده و
در آن جا چاپ تصویری آموخته بود. وی از هوشمندان عصر خود بود و افراد دیگری از
جمله آقا میرزا ابوتراب نقاش مخصوص وزارت انطباعات چاپ مصور را از او فراگرفتهاند.
در نظر داشته باشیم که میان چاپ سنگی مصور و چاپ سربی مصور تفاوت بود. چاپ سنگی مصور همانند چاپ معمولی بود و تنها تفاوت
آن به مهارت نقاش در ترکیب مرکب چاپ برمیگشت که مرکب آن را از مرکب معمولی غلیظ
تر میساخت، اما چاپ سربی مصور منوط به گراورسازی بود و همزمان با پیدایش چاپ
مصور در ایران، در اروپا با استفاده از تیزاب مطالب را روی چوب میکندند و از روی
مدل حاصله به چاپ میرساندند. منبع ویکی پدیا :