مخترع
صنعت چاپ در جهان برای آشنایی شما
عزیزان در این قسمت تاریخچه کوتاهی از صنعت چاپ در جهان آورده ایم و گذری
بر زندگی نامه مخترع صنعت چاپ و ماشین چاپ داشته ایم تا سهم کوچکی در پیشبرد صنعت چاپ
ایران داشته باشیم. یوهانس گوتنبرگ
(به آلمانی: Johannes Gutenberg)، (زاده حدود ۱۳۹۸ (میلادی) در ماینتز، درگذشت ۳ فوریه ۱۴۶۸ در
ماینتز)، زرگر آلمانی و اولین مخترع ماشین چاپ و صنعت چاپ در اروپا بود. از یوهان
گوتنبرگ اغلب به عنوان مخترع صنعت چاپ یاد میشود اما آنچه را که او انجام داد
ابداع اولین روش استفاده از حروف چاپی قابل جابجایی و ماشین چاپ بود که این امکان
را فراهم میآورد تا بتوان مطالب نوشتهشدهٔ گوناگون را با سرعت و دقت به چاپ
رساند. البته این صنعت ۴۰۰ سال قبل از وی توسط یک بازرگان چینی به نام بی شنگ
استفاده میشد و حدود ۲۰۰ سال قبل نیز در کره مورد استفاده قرار میگرفت. مهمترین
اثر گوتنبرگ انجیل گوتنبرگ یا انجیل ۴۲ سطری است، که از لحاظ زیبایی خطی و کیفیت
صنعتی آن در زمان خودش انجیلی بینظیر بود. زندگینامه یوهانس گوتنبرگ او در حدود سال
۱۳۹۸ در شهر ماینز آلمان و در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمد. پدرش، «گنسفلایش» و
مادر او «الزه ویریش گوتنبرگ»، از زمینداران طبقه اشراف بود. شهر ماینز به سبب
فلزکاریهای ظریف و آهنگریهایش مشهور بود. یوهانس تا ۱۳ سالگی در ماینز پرورش
یافت و در سال ۱۴۱۱–۱۴۱۰ ماینز را ترک کرد. اعضای اصناف مختلف شهر ماینز با یک
دیگر متحد شد و علیه نجیبزادگان سر به شورش برداشته بودند. یوهانس سه سال در
روستا زندگی کرد و در شانزده سالگی دوباره به شهر بازگشت. پدر یوهانس به کار در
ضرابخانه ادامه داد اما دیگر عضو شورای شهر نشد. یوهانس نیز در کنار پدرش در
ضرابخانه کار میکرد. او به عنوان یک زرگر باید به فلزشناسی آشنا میبود و همینطور
میآموخت چگونه طلای ذوب شده را در قالبها بریزند. گوتنبرگ سالیان سال پیش پدرش
کار کرد تا اینکه در ۱۴۱۹ پدرش مرد. گوتنبرگ به دانشگاه رفت. او نیز همانند دیگر
مردمان اروپا در آن زمان که بعدها عصر نوزایی و رنسانس نام گرفت، تشنه دانش بود.
فشارهای سیاسی اصناف به نجیبزادگان زیاد شده بود. یوهانس مجبور شد تا بار دیگر
شهر را ترک کند و به استراسبورگ برود. او سالهای بعد را صرف تحقیق و بررسی بر روی
ماشین چاپ کرد. انواع فلزات و قالبها را آزمایش نمود تا به صفحهای از حروف چاپی
قالب حمل دست یافت. او برای تکمیل این دستگاه به پول نیاز داشت. فوست، سرمایهداری
نجیبزاده را راضی کرد تا او را حمایت مالی کند. او از فوست دو بار قرض کرد اما
نتوانست پولهایش را پس بدهد. در سال ۱۴۵۵ در حالی که ۵۷ سال داشت و تقریباً نیمی
از کتاب مقدس را به صورت چاپی آماده کرده بود، فوست طاقتش را از دست داد و از او
شکایت کرد. رای دادگاه مشخص بود؛ برگشت وجه به فوست یا ضبط اموال یوهانس از جمله دستگاه چاپ.
یوهانس نمیتوانست پول فوست را پس دهد پس بنابراین دستگاهش را که دسترنج سالها
تحقیق بود از دست داد. فوست چاپخانهای تأسیس نمود و با طراحی آرمی مخصوص به چاپ
کتاب مقدس پرداخت و سرمایهای عظیم بدست آورد. یوهانس نیز چاپخانه خود را در سالهای
آخر عمرش تأسیس نمود و از نو کار ساخت آن را انجام داد. یوهانس گوتنبرگ پدر صنعت چاپ
و مخترع ماشین چاپ در سال ۱۴۶۸ در ماینز المان درگذشت. تأثیر
بر صنعت چاپ 1- چاپ باسمهای چاپ باسمهای
قرنها قبل از گوتنبرگ در چین شناخته شده بود، باستانشناسان نیز توانستهاند یک
کتاب چاپی که تاریخ آن به سال ۸۶۸ برمیگردد در چین کشف کنند. مهر و انگشترهای
خاتم نیز که اساس کارش همان شیوهٔ چاپ باسمهای میباشد از زمانهای باستان به کار
گرفته میشدهاست. در غرب نیز قبل از گوتنبرگ با چاپ آشنا بودند. چاپ باسمهای،
امکان تولید نسخههای متعدد از یک کتاب را فراهم میکرد اما یک مشکل اساسی داشت از
آنجا که برای هر کتابی باید یک سری کامل و جدید از صفحات ساخته میشد و حروف روی
چوب حک میشد، این روش برای تولید کتابهای مختلف عملی نبود. 2- حروف
چاپی قابل جابجایی گفته شدهاست که
سهم عمدهٔ گوتنبرگ در صنعت چاپ اختراع حروف چاپی قابل جابجایی بودهاست. در
واقع حروف چاپی قابل جابجایی نیز در اواسط قرن یازدهم در چین توسط شخصی بهنام بیشنگ
اختراع شده بود. اما چون صنعت چاپ تنها پس از اروپا و پس از اینکه چینیها روشهای
جدید آن را از اروپاییها فراگرفتند در چین همگانی شد، صنعت چاپ به شکل امروزیاش
را به بیشنگ و چینیها نسبت نمیدهند. حروف چاپی را در آن زمان با نوعی سفال میساختند
که طبعاً نمیتوانست زیاد بادوام باشد. بعدها چینیها و کرهایها در ساخت حروف
چاپی قابل جابجایی اصلاحاتی بهوجود آوردند، پس از آن دولت کره در اوایل قرن
پانزدهم از ایجاد یک کارگاه ریختهگری برای تولید حروف چاپی فلزی حمایت کرد و پس
از آن و مدتی قبل از گوتنبرگ، کرهایها حروف چاپی فلزی را جایگزین حروف سفالی
کردند. روش
جدید چاپ برای بهرهگیری
از روش های جدید چاپ ۴ عامل عمده باید وجود داشته باشد: صنعت چاپ برخلاف تمام
اختراعات پیشین اصولاً یک دستگاه تولید انبوه است. یک نسخه از یک کتاب چاپی به
خودی خود چیزی برتر از نسخه خطی آن نیست اما مزیت اصلی چاپ در تولید انبوه آن است.
آنچه که گوتنبرگ ابداع کرد تنها یک ابزار و یک وسیله یا حتی انجام یک سلسه اصلاحات
در آنچه که وجود داشت، نبود بلکه ابداع یک سامانهٔ کامل تولید بود. با مقایسهٔ
توسعهٔ بعدی اروپا و چین میتوان تصویری از تأثیر گوتنبرگ بر تاریخ جهان بهدستآورد.
در هنگام گوتنبرگ اروپا به سرعت پیشرفت کرد در حالی که پیشرفت چین، که تا مدتها
بعد هنوز از چاپ باسمه استفاده میکرد، نسبتاً کند بود و میتوان گفت صنعت چاپ
عامل بسیار مهمی در گسترش و پیشرفت دانش بودهاست. منبع : ویکی پدیا
صنعت چاپ در ایران تاریخ چاپ در ایران به پنج قرن پیش از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی (هخامنشیان) و مهرهای سلطنتی میرسد که برای تأیید احکام و فرمانهای حکومتی از آنها استفاده میکردند. ورود واژهٔ چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و زمان سلطنت گیخاتوخان، پسر اباقاخان مغول (۶۹۰–۶۹۴ق) نسبت میدهند و آن مربوط به پولهای کاغذی ای بوده که به آن چاو یا کا او میگفتند. اولین دستگاه چاپ در ایران بهشمار آورد. این دستگاه بسیار ساده بود و بر اساس پِرِس و حکاکی روی چرم استوار بود. عدهای نیز معتقدند واژهٔ چاپ همان چهاب یا چهابه است در زبان هندی به مفهوم مهری که با آن بر روی پارچه نقش میزدند. به ظن برخی، لغات «چاپ» و «چاپ خانه» از همین دوره وارد زبان فارسی شده و اصل آن از «چاو» و «چاوخانه» گرفته شدهاست. البته دهخدا لغت چاپ را از ریشه «چهاپ» یا «چهاپه» سانسکریت میداند. نخستین چاپخانه در ایران به دوران صفویان بازمیگردد که کشیشان ارامنه در جلفای اصفهان با آن تعدادی دعا و ذکرهای مسیحی را چاپ کردند. در دوره حکومت نادرشاه افشار به گزارش دو سیاح خارجی جزوههایی به لاتینی و عربی در ایران چاپ و پخش شد. اما این در دوران ولایت عهدی عباس میرزای نایب السلطنه است که صنعت چاپ در ایران بهطور جدی آغاز و شکل میگیرد. زمان فتحعلیشاه قاجار. عباس میرزا به دلیل استقرار حکومتش در تبریز و نزدیکیاش با عثمانی و با برخی از صنایع که در آن دیار به کار گرفته میشد، آشنا شد؛ علاوه بر آن، او خواهان پیشرفتهای نظامی و سیاسی بود، به ویژه برای تعلیم و آموزش سپاه شکست خورده در جنگهای با روس و دیگر علوم لازم، به ضرورت رفع عقب ماندگیهای محسوس در آن زمان؛ در این میان چاپخانهای لازم بود که به نشر روزنامه و کتابهای آگاهی دهنده به ویژه کتابهای علمی اختصاص یابد. این مهم سرانجام با حمایت و پیگیریهای او محقق شد. بدین ترتیب، او بنای نخستین چاپخانهای را گذاشت که در ایران، به زبان فارسی و با روش چاپ سربی، به نشر کتاب پرداخت. صنعت چاپ در شهر اصفهان چون به جلفا بازگشت درصدد برآمد چاپخانهای دایر نماید. بر این اساس، یکی از روحانیان را به اروپا گسیل داشت تا در این زمینه تحقیق کند. پس از بازگشت این روحانی، بر اساس توضیحات و مشاهدات وی و بدون دسترسی به تجربهٔ کافی، استادان ارمنی جلفا با همکاری خلیفه دست به کار شدند و تمامی وسایل چاپ از قبیل ماشین چاپ، حروف، کاغذ مرکب و غیره را با دست تهیه و اقدام به ساخت آن کردند. آنها پس از یک سال و پنج ماه تلاش موفق شدند اولین کتاب را در ایران چاپ کنند و این سرآغاز تاریخ چاپ در ایران بود. سومین ماشین چاپ در جلفای اصفهان سال ۱۸۴۴ میلادی نخستین کتاب «زبور داوود» بود که در سال ۱۶۳۸ میلادی چاپ شد. یک سال
و پنج ماه برای چاپ این کتاب وقت صرف شد. در یادداشتهای این کتاب نوشته شدهاست: «یک سال و پنج ماه است که روز و شب بدون وقفه با کل اعضاء حوزهٔ
علمیه به کار مشغولیم، برای اینکه نه از جایی دیدهایم و نه استادی داشتهایم.» دومین کتاب به نام «هاراتس وارگ» در سال ۱۶۴۱ میلادی به چاپ رسید.
کتاب مزبور شرح حال روحانیون ارمنی، تارک دنیاها و پندنامه است. این کتاب تنها در
پانصد نسخه، با حروف بسیار درشت و صفحات دو ستونه، به چاپ رسانند. کتاب «خورهر
تاددر» سومین کتابی بود که در چاپخانه وانک در سال ۱۶۴۱ میلادی به چاپ رسید. در
سال ۱۶۴۲ میلادی چهارمین کتاب به نام «ژاماگیرک آدنی» چاپ شد؛ که از نظر شکل
ظاهری، در مقایسه با کتاب اول، دارای حروف کوچکتر و زیباتر و چاپی منظم تر و مرتب
تر بود و بخشهایی از آداب انجام مراسم کلیسایی را شامل میشد. کتاب ژاماگیرک آدنی
مزین به تصاویر زیبایی از حروف ارمنی به شکل پرندگان و تزیینات قوسی شکل به سبک
ارمنی است که احتمال میرود کار میناس، نقاش اهل جلفا، باشد. در یادداشتهای این
کتاب نوشته شدهاست: «... زیرا خاچاطور هر روز آثار چاپی را در میان ملل لاتین مشاهده میکرد
و آرزو داشت که ارمنیان نیز از این نعمت برخوردار باشند. باید همراه ذکر نام این
پدر مقدس و شاگردان پاکسرشت او نامهای سیمون، داویت، مگردیچ، باقداسار و بقیه را
ذکر کنیم و نیز وارتاپت هوهانس را، که به کشورهای لاتین سفر کرد تا از آنها
بیاموزد و به ارمنستان بازگردد این صنعت را به ارمنیان بشناساند». چاپخانهٔ جلفای اصفهان پس از وقفهای طولانی از ۱۸۷۲میلادی بار دیگر
شروع به کار کرد با همت شخصی به نام مانوک هوردانانیان بار دیگر صنعت چاپ در محله جلفا (اصفهان) رونق
گرفت. هوردانانیان ضمناً بنیانگذار مدرسهای دخترانه در جلفا بود. او، که در جاوه
زندگی میکرد، یک دستگاه کامل چاپ به زادگاهش، جلفا، فرستاد (۱۸۴۴ میلادی)، تا در
کلیسای وانک از آن استفاده شود. این دستگاه چاپ به مدت ۲۸ سال بی استفاده ماند تا
اینکه در ۱۸۷۲میلادی با کوشش خلیفهٔ وقت، اسقف «گریگوریس هوانسیان»، راهاندازی شد
و کتبی خاص تعلیم زبان ارمنی منتشر کرد. قالبهای چوبی و فلزی که برای حروف ریزی در چاپخانهٔ جلفای
اصفهان(۱۶۴۶ میلادی) استفاده میشد. به کوشش اسقف «استپانوس مخیتاریان»، خلیفه ارمنیان آذربایجان، در سال
۱۸۸۹ میلادی یک دستگاه ماشین چاپ برای
رفع نیازهای مدرسه «آرامیان» تهیه شد. این چاپخانه پس از هشت سال تحت نظارت خلیفهگری
ارمنیان آذربایجان قرار گرفت و چاپخانه خلیفهگری نامیده شد. در سال ۱۹۰۳ میلادی
خلیفه ارمنیان آذربایجان «یقیشه مرادیان» به باکو سفر کرد. در باکو «میرزاجان
میرزابگیان»، کارخانه دار بزرگ ارمنی که در مسکو و باکو کارخانه دخانیات داشت، یک
دستگاه ماشین چاپ به خلیفه اهدا کرد. این ماشین چاپ در تبریز حدود هشتاد سال از آن
استفاده شد. هماکنون این ماشین چاپ در موزه خلیفهگری آذربایجان نگهداری میشود. صنعت چاپ در شهر تبریز عباس میرزا نایب السلطنه میرزا زین العابدین تبریزی را مأمور فراگیری
فن چاپ و به راه انداختن چاپخانه در تبریز کرد. میرزا زین العابدین تبریزی به سال
۱۲۳۳ هجری قمری اسباب و آلات چاپ حروفی را به تبریز آورده و تحت حمایت عباس میرزا
نایب السلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بود مطبعه کوچکی برقرار نمود و کتاب
مزبور میرزا ابواقاسم فراهانی بود که حاوی قصههایی از جنگ میان دولت ایران و
روسیه که در مورخ ۱۲۲۸ هجری قمری (برابر با ۱۸۱۳ میلادی) با عهدنامه گلستان به
پایان رسیده بود. دکتر فهیمه بابالحوائج در کتاب «آشنایی با مبانی چاپ و نشر» خود مینویسد:
"عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه چند تن از ایرانیان را به اروپا گسیل کرد تا
صنعت چاپ را بیاموزند. سپس دستور داد که از روسیه ماشین چاپ وارد کنند. در سال
۱۸۱۶ میلادی هنرمند آذربایجانی میرزا زین العابدین تبریزی یکی از همین ماشینها
رابه کار گرفت. دومین مطبعه که به ایران وارد شد مطبعه سنگی است که آن نیز در
تبریز دایر شدهاست. جای تعجب است که مطبعه نخستین پس از کار کردن دیگر معمول نشد
و مطبعه سنگی جای آن را گرفت. شاید علت جایگزینی مطبعه سنگی به جای مطبعه سربی این باشد که افرادی
مطبعه سربی و حروف آن را با نظر بدبینی نگاه میکردند و علامت کفر میدانستند یا
چون حروف ما فارسی بود با حروف سربی در آن زمان نمیتوانستیم تنوع در خطوط داشته
باشیم در صورتی که در مطبعه سنگی از خوشنویسان کمک گرفته میشد. علی قاضی زاده در
کتاب تبریز شهر اولینها مینویسد: سختگیریهای کهنه پرستان باعث شده بود که به
سبب گرانی طولانی و سخت بودن چاپ سنگی چاپ کتب و مطبوعات بسیار گران تمام شده و در
نتیجه سالها انتشار کتاب و نشریه با دشواریهای فراوان همراه باشد. دستگاههای چاپ که به ایران آورده شدند چاپ حروفی (سربی)
بودند؛ اما این نوع چاپ دارای اشکالاتی بود که راه را برای پیدایش چاپ سنگی هموار
کرد. چاپهای سربی دارای کیفیت خوبی نبودند و با نادرستی املایی و مشکلاتی هم چون
کم رنگی و پاک شدن خطوط مواجه بودند. این نقیصهها وقتی که در کنار نوشتههای دستنویس
با خط نستعلیق و دیگر خطوط دارای کیفیت عالی قرار میگرفت، بیشتر خود را نشان میداد
و آشکار بود که مردم به متون دستنویس بیشتر بها میدهند. متأسفانه این چاپخانهها همیشه مورد بغض و کینه کوته اندیشان بود و
در هر فرصتی که به دست میآوردند این مکانهای فرهنگی را غارت میکردند. به گونهای
که کسروی مینویسد: مستبدین حروف سربی چاپخانه امید ترقی را ذوب کرده و به صورت
گلوله درآورده و به روی این ملت بیچاره انداختند. حسین امید در کتاب اولینها مینویسد: در میان مطابع سنگی معروف
تبریز میتوان مطبعه سنگی علمیه (چاپ سنگی علمیه) را نام برد که بهوسیله حاج زین
العابدین که به نام حاجی حاج آقا علمیه مشهور بود (نوه حاج میرزا زین العابدین
تبریزی) در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی تأسیس یافته و این مطبعه در چاپ کتب مختلف خدمات
مهمی انجام دادهاست. حدود نود سال پس از تأسیس چاپخانه در تبریز نوه حاج زین العابدین کسی
که چاپخانه سنگی و سربی را در تبریز دایر کرد بنام زین االعابدین مطبعه چی که پس
از زیارت مکه به نام حاجی حاج آقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علمیه را
برخود انتخاب نمود. وی ماشین چاپی از اروپا خریداری کرده و از طریق کشور مصر وارد
بندراستانبول در ترکیه فعلی نمود و از این بندر توسط چهل گاومیش به تبریز منتقل
کرد. حاجی حاج آقا علمیه همرا با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تن از متخصصین صنعت
چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد. این آلمانیهای متخصص صنعت چاپ در منزل مسکونی حاجی حاج آقا که ماشینهای
چاپ نیز در قسمتی از این خانه ۲۲۰۰ متر مربعی دایر شده بود ساکن شدند. دختر حاجی حاج آقا علمیه اظهار میدارند که: زمان حمل گاومیشهای
حامل دستگاهای چاپ از کوچههای تنگ و باریک محله منجم تبریز به اجبار دیوارهای
تعداد زیادی از خانههای همسایهها را فرو ریخته و خراب کردند که حاجی حاج آقا
هزینه بازسازی دیوارهای فرو ریخته را نیز متحمل شدند. گفتنی است که نوههای حاجی
حاج آقا علمیه اغلب به کار آبا و اجدادی خویش روی آوردهاند و در صنعت چاپ ایران
مشغول به فعالیت هستند. چاپ تصویری در ایران پیدایش چاپ تصویری در
ایران به زمان محمد شاه بر میگردد. نخستین کتاب شناخته شدهای که چاپ مصور شد،
کتاب «لیلی و مجنون» مکتبی بود که در سال۱۲۵۹هـ. ق به چاپ رسیده است. در چهار صفحه
از این کتاب چهار تصویر وجود دارد که با مرکب چاپ ترسیم و به معمول زمان با دست آنها
را رنگ کردهاند. پس از آن در سال۱۲۶۴قمری «دیوان فضولی بغدادی» را با بیست تصویر
به چاپ رساندند. بعد از آن کتاب «روضه المجاهدین» با هشت تصویر چاپ شد. از
اول محرم سال ۱۳۰۰هجری قمری که اولین شمارهٔ روزنامهٔ «شرف» منتشر شد تا سال
۱۳۰۹هـ. ق هشتاد و هفت شمارهٔ آن دارای تصاویر بود. روزنامهٔ «شرافت» هم که از صفر
۱۳۱۴ هـ. ق به چاپ میرسید مصور بود. روزنامهٔ وقایع اتفاقیه به عنوان اولین
روزنامهٔ دولتی و دومین روزنامهٔ ایرانی نیز از شماره ۴۷۰ (مورخ پنج شنبه ۲۱ محرم
۱۲۷۷) به بعد، مصور است و در مدت چهار سال ۸۸ شماره آن را مصور چاپ کردهاند. از
آن پس، بهرهگیری از چاپ مصور به تدریج در روزنامههای دیگر نیز معمول شد. اولین فرد ایرانی که چاپ تصویری را فرا گرفت، آقا میرزا عبدالمطلب
نقاش باشی اصفهانی بود. میرزا عبدالمطلب از طرف امنای دولت به فرنگ فرستاده شده و
در آن جا چاپ تصویری آموخته بود. وی از هوشمندان عصر خود بود و افراد دیگری از
جمله آقا میرزا ابوتراب نقاش مخصوص وزارت انطباعات چاپ مصور را از او فراگرفتهاند.
در نظر داشته باشیم که میان چاپ سنگی مصور و چاپ سربی مصور تفاوت بود. چاپ سنگی مصور همانند چاپ معمولی بود و تنها تفاوت
آن به مهارت نقاش در ترکیب مرکب چاپ برمیگشت که مرکب آن را از مرکب معمولی غلیظ
تر میساخت، اما چاپ سربی مصور منوط به گراورسازی بود و همزمان با پیدایش چاپ
مصور در ایران، در اروپا با استفاده از تیزاب مطالب را روی چوب میکندند و از روی
مدل حاصله به چاپ میرساندند. منبع ویکی پدیا :